
این کتاب در کانون ویرایش و ترجمه ویرایش شده و توسط انتشارات کتاب معنا به چاپ رسیده است.
خیلی از ما ویژگیهای برتریطلبانه و جاهطلب و زورگوی برخی مردان را لازمه رهبری میدانیم. اما چقدر درست میتوانیم رهبر واقعی را تشخیص دهیم؟
دکتر توماس چامارو پرموزیک، استاد دانشگاه کلمبیا، در سال 2015 مقالهای در هاروارد بیزنس ریویو نوشت. او در این مقاله ادعا کرد که افرادی که این وپژگیها را دارند به خود و زیردستانشان آسیب میرسانند.
نمونه رهبری با ویژگیهای مردانه
کتاب از یکی از کارمندان استیو جابز نقل قول میکند:
«مدیر وحشتناکی است. نمیتوانم با او کار کنم . . . اگر ایده جدیدی مطرح شود، بلافاصله به آن حمله میکند و میگوید بیارزش یا حتی احمقانه است. به شما خواهد گفت که کار بر روی چنین ایدهای، اتلاف وقت است. همین کار به اندازه کافی بیانگر مدیریت بد او هست، اما اگر آن ایده، ایده خوبی باشد، کمی بعد به همه میگوید این ایده خودش بوده است.»
افراد اندکی از کار کردن برای چنین رییسی استقبال میکنند. و افراد کمتری انتظار خواهند داشت چنین رئیسی یکی از بهترین رهبران کسبوکارهای تمام دورانها باشد. عجیب است اما، نقل قول فوق از جف راسکین[1] است درباره استیو جابز، بنیانگذار یکی از موفقترین شرکتها در طول تاریخ. به تازگی اَپل[2] به اولین شرکت تریلیون دلاری در تاریخ ایالات متحده تبدیل شد، با وجود اینکه پس از مرگ جابز در سال 2011 هیچ محصول متفاوت و خاصی تولید نکرده است.
تناقض جابز، بسیاری از مفسران را متعجب کرده است. از سویی به این دلیل که با کلیشهای آشنا مطابقت دارد: خیالپرداز، کمالگرا و سختگیر، که از نیروی خودکامگی توقفناپذیر و عظیمی انرژی میگیرد. با پردهبرداری نمایشی محصولات، لباس همیشگی یقه اسکی سیاه و ماموریتهای جنونآمیزش برای انجام کارهای بزرگ، بهنظر میرسد جابز مدلی برای رهبران جاهطلب باشد. میگویند وقتی در مورد محصولات اپل سخن میگفت، قادر بود واقعیت را چنان تحریف کند که کارکنان، سرمایهگذاران و تامینکنندگان متقاعد شوند هر چیزی ممکن است.
نمونه رهبری با ویژگیهای زنانه
نویسنده یا استناد به تحقیقات متعددی در دانشگاههای مختلف ادعا میکند که زنان در کار باملاحظهتر و متواضعترند و هوش هیجانی بالاتری دارند. این ویژگیها کمک میکند رهبران شایستهتری باشند. در ادامه آنگلا مرکل را به عنوان رهبری مقتدر و دور از هیاهو نام میبرد:
او هر روز صبح بین ساعت 6:00 تا 6:30 در آپارتمان کوچکش بیدار میشود. پس از بررسی اخبار، حدود ساعت 8:00 صبح برای خودش و همسرش صبحانه آماده میکند. ساعت 9:00، به سمت دفترش حرکت میکند، جایی که با تیمش در مورد دستور کار اصلی روزانه صحبت میکند. جلسات ساعت 9:30 شروع میشود. به عنوان رئیس، او از تیمش دعوت میکند تا در بحثی آرام و مبتنی بر واقعیت شرکت کنند، و نقش میانجی را بر عهده میگیرد. سپس، یک نهار کاری دارد و به دنبالش جلساتی دیگر با ذینفعان داخلی و خارجی. اکثر اوقات بعد از ظهرش را صرف آماده شدن برای قرار ملاقاتهای بعدی و کار بر روی ارائههایش میکند. ساعت 10:00 شب به خانه باز میگردد و نیمهشب به رختخواب میرود.
برای اکثر افراد، آنگلا مرکل[3]، رهبر چهارمین اقتصاد بزرگ جهان، یک زندگی عادی دارد. برخلاف بسیاری از رهبران سیاسی جهان، هیجان و اختلاف نظر کمی درباره او وجود دارد، چه برسد به رسوایی. به رغم شهرت وی به عنوان شایستهترین رهبر دولت در سالهای اخیر و به عنوان رهبر واقعی اتحادیه اروپا، احتمالا فیلمی درباره مرکل، که تا سال 2017 چهار مرتبه متوالی در انتخابات صدراعظمی آلمان انتخاب شده است، ساخته نخواهد شد.
در فصلهای بعدی او این نظریه را مطرح میکند که بهتر است ما برای شناسایی رهبران به احساسات و غرایزمان اتکا نکنیم. و این مسئله را از روشهای علمی حل کنیم. او عوامل متعددی را برای پیشرفت و توسعه رهبران برمیشمارد. خواندن این کتاب میتواند دیدگاه جدیدی نسبت به رهبری در شما ایجاد کند.
[1] Jef Raskin
[2] Apple
[3] Angela Merkel