
تحقیقات نشان داده که همهی انسانها خلاق هستند.
در مدرسه، کسانی که داستانی خوب مینویسند یا نقاشیهای زیبایی میکشند، افراد ویژهای با خلاقیت بالا در نظر گرفته میشوند. اما تحقیقات نشان میدهد که همهی افراد خلاق هستند.
در واقع، خلاقیت یکی از مهمترین ویژگیهای انسان است. خلاقیت یکی از صفات اصلی است که ما را بهعنوان گونهای منحصربهفرد به موفقیت میرساند.
اگر بگذاریم دستمان سریعتر از ذهنمان پیش برود، موانع خلاقیت ناپدید میشود. موضوع حیرتآور آن است که با تکنیکهای صحیح، میتوان افرادی که فکر میکنند هیچ خلاقیتی ندارند را به انجام کارهای نوآورانه و تخیلی ترغیب کرد.
محیط ایدهآل برای آموزش خلاقیت شامل تمرینها و تکنیکهایی است که حمایتگر، سرگرمکننده و شگفتانگیز هستند و به فرایند ارزش بیشتری میگذارند تا محصول نهایی.
اگر دربارهی خلاقیت خود مشکوکید، مطالعات علمیای انجام شده تا به شما ثابت کند خلاق هستید. عصبشناس آمریکایی، آلیس فلاهرتی[۱]، در کتاب خود با نام بیماری نیمهشب [۲]، در مورد مبنای عصبشناختی خلاقیت حرف میزند:
«ایدهی خلاق ایدهای است که در موقعیت اجتماعی خاصی هم جدید و هم کارآمد (یا اثرگذار) است.»
فلاهرتی میگوید که چنین تعریفی را میتوان علاوه بر رشتههایی مانند داستاننویسی، هنر و تئاتر که عموما رشتههای خلاقی درنظر گرفته میشوند، به رشتههای دیگر مانند کسبوکار، فناوری اطلاعات، علوم و ریاضی نیز تعمیم داد.
مغز ما و خلاقیت
وقتی کاری را خلاقانه انجام میدهیم، به واقع در مغزمان چه فعل و انفعالاتی انجام میشود؟
پژوهشگران، سییوان لیو[۳] و آلن بران[۴] با ثبت فعالیتهای مغزی رَپِرهایی که فیالبداهه شعر میگویند روی این موضوع تحقیق کردهاند. مشخص شده است بخشهایی از مغز که با آنها کارهای فکریِ «روزمره و عادی» را انجام میدهیم، زمانیکه خلاقانه فکر میکنیم کاملا از کار میافتند، در حالی که بخشهای دیگر ذهنمان که بهطور روزمره از آنها استفاده نمیکنیم، کاملا فعال هستند. زمانی که کاری را فیالبداهه انجام میدهیم، قشر میانی پیشپیشانی (پریفرانتال کورتکس) فعالیت فزاینده و قشر پیشپیشانی پشتی و جانبی (دورسولترال کورتکس) فعالیت کمتری را نشان میدهد. بران دریافت که در طول فعالیتهای فیالبداهه و خلاقانه، «عملکردهای اجرایی» تاحدی غیرفعال شده و فرایندهای آزادانهتر و غیرمتمرکزتری روی میدهند.
آزمون خلاقیت جورج لند[۵]
جورج لند در سال ۱۹۸۶ مطالعهی تحقیقاتی را انجام داد. نتیجهی مطالعه نشان میدهد که رفتارهای غیرخلاقانه نیز اکتسابی هستند.
لند آزمون خلاقیت را روی کودکانی در گروه سنی ۳ تا ۵ ساله انجام داد. این همان آزمونی بود که او برای انتخاب دانشمندان و مهندسان مبتکر ناسا انجام داده بود. او دوباره همان کودکان را در ۱۰ سالگی و سپس ۱۵ سالگی مورد آزمون قرار داد. نتایج بسیار تعجبآور بودند.
در حالی که خلاقیت کودکان ۵ ساله ۹۸% بود این میزان در ده سالگی به ۳۰% کاهش یافته بود. این رقم در ۱۵ سالگی به تنها ۱۲% رسیده بود. وقتی همین آزمون بر روی ۲۸۰٫۰۰۰ بزرگسال انجام شد، میزان خلاقیت فقط ۲% بود.
پس چرا بزرگسالان به اندازهی کودکان خلاق نیستند؟
قوانین و مقررات خلاقیت را میکشند. نظامهای آموزشی ما معمولا تخیل، خیالپردازی، و عیب داشتن را بد جلوه میدهند- ویژگیهایی که افراد خلاق و بزرگ معتقدند عناصری کلیدی برای متحولانهترین ایدههایشان بودهاند. نظامهای آموزشی اغلب به ما یاد میدهند تا متفاوت فکر نکنیم بلکه تشویقمان میکنند از دستورالعملها و وضعیت موجود پیروی کنیم.
«هدف اصلی آموزش باید پرورش افرادی باشد که قادر به انجام کارهای جدید هستند نه اینکه فقط آنچه را که سایر نسلها انجام دادهاند، تکرار کنند – این افراد باید خلاق، مبتکر و کاشف باشند.» ژان پیاژه[۶]
خلاقیت – مهارتی مهم برای حرفهایها
خلاقیت دیگر فقط آنچه که هنرمندان و موسیقیدانان انجام میدهند، نیست. خلاقیت مهارتی مهم برای حرفهایها در تمام رشتههاست.
«قانون ۲۰%» در اکثر کسبوکارهای بزرگ و موفق در جهان اجرا میشود. این بدان معنی است که این سازمانها کارکنانشان را تشویق میکنند تا ۲۰% از زمان کاریشان را برای بررسی ایدههای جدید و تفکر خلاقانه کنار بگذارند.
نتایج تحقیقی که بهتازگی انجام شده است نشان میدهد که در دنیای کسب وکار مدرن خلاقیت به عنوان مهمترین مهارت تجاری درنظر گرفته میشود.
سازمانهای سراسر جهان، خلاقیت و نوآوری را اولویت راهبردی شمارهی یک خود قلمداد میکنند.
تحقیق سالانه استراتژی توسط گروه مشاورهی بوستون[۷] نشان میدهد نوآوری و خلاقیت در بالاترین رتبهی الزامات تاکتیکی هستند.
خلاقیت بخشی از مشاغل روزانهی ماست
محققان بسیاری توافق دارند که به منظور حل مشکلات و بهرهمندی از فرصتها باید خلاقانه فکر کنید تا ایدههای مفید و بکری بیابید. طبق نظرسنجی روزانهی NESTA، خلاقیت بخشی جداییناپذیر از فرهنگِ مدرنِ کار است. این مسئله نه فقط در مورد راهبردسازان بزرگ یا مدیران عامل بلکه در مورد تمامی ما صحت دارد.
در پژوهشی جدید که ادوبی از متخصصان فارغالتحصیل کالج نظرسنجی کرد، روشن شد که تفکر خلاق باید اولویتی بالاتر در برنامههای آموزشی و پرورش حرفهای معلم داشته باشد.
آیا میتوان خلاقیت را تدریس کرد؟
بله، میتوان مهارتهای خلاقیت را یاد گرفت. باید به فرایند خلاق علاقه داشته باشید و به بررسی و روح کنجکاوی تمایل داشته باشید.
مطالعات متعددی در مورد کارایی آموزش خلاقیت انجام شده است. این مطالعات نشان میدهند که برنامههای آموزش خلاقیتی که خوب طراحی شدهاند معمولا عملکرد خلاقانه را در دانشجویان، معلمان و متخصصان شاغل در تمام رشتهها بهبود میبخشد.
یک بررسی در ایالات متحده با عنوان خلاقیت و آموزش: کدامیک مهمتر هستند نشان داد که برای موفقیت در هر شغلی لازم است خلاق باشید؛ درغیراینصورت کنار گذاشته خواهید شد. درحالی که تاکید شده است خلاقیت ذاتی و انتسابی است، اما میتوان بهعنوان مهارتی اکتسابی نیز آن را فراگرفت و توسعه داد.
پرورش خلاقیت بهوسیلهی بازی
اجزای اساسی فرایند خلاقیت در بازی گنجانده شدهاند. بازی، تجربیات و احتمالات جدید و کشف خیال و واقعیت نامحدود را ایجاد میکند. بازی برای پرورش شخصیت سالم ضروری است.
کودک بعد از یک نوبت بازیِ خوب، آرام و راضی است. اگر بازی به هم بخورد، کودک اغلب پریشانی عمیقی را تجربه میکند. اگر محیط خیلی سخت و جدی باشد، کودک ناامیدی را تجربه میکند و احساس عذاب میکند. چنین کودکی ممکن است تمایل به آزار و اذیت دیگران پیدا کند.
در کتاب پرورش انسان: درآمدی بر روانپویایی رشد، بلوغ و سالمندی[۸]، نویسندگان این کتاب اریک راینر[۹]، جیمز رز[۱۰]، آنجلا جویس[۱۱]، کریستوفر کلولو[۱۲]، و ماری تویمن[۱۳] میگویند که بازیهای بیرحمانه میتوانند به زندگی بزرگسالی نیز راه یافته و به رفتارهای جنایتکارانه یا استثمار کردن دیگران منجر شوند. به منظور برآورده کردن استانداردهای برنامهی آموزشی، اغلب برنامهی بازی حذف میشود و همین امر میتواند تاثیری مضر و منفی بر شکلگیری شخصیت کودکان داشته باشد.
بزرگسالی که آخرین ذخایر خلاقیت خود را از دست داده است میتواند یاد بگیرد که چطور از طریق بازی خلاق شود. به واسطهی مجموعهای از تجارب، بزرگسالان حس شگفتی کودکی خود را بازمییابند. شرکتکنندگان در برنامهی آموزشی خلاقیت یاد میگیرند چطور در فرایند خلاقیت جایگاه خودشان را پیدا کنند و با بازی کردن اعتمادبهنفس و اعتماد به خلاقیتشان را افزایش دهند.