
چپ در باور ایرانیان بار معنایی منفی دارد و ترکیبات این کلمه نیز حکایت از همین دارد؛ از دندهی چپ بلند شدن، چشم چپ، کوچهی علی چپ و مانند آن.
حتی تا چند سال پیش دانشآموزانی را که چپدست بودند وادار میکردند که با دست راست بنویسند؛ با این باور که چپدست بودن امری غیرطبیعی است و خلاف روال معمول، اما برخلاف همهی این باورهای غلط در سال ۱۳۹۰، استودیو چپچین در روز جهانی چپدستها به دست دو نفر چپدست، داوود مرگان و فرید یاحقی، در مشهد شکل گرفت. بعدتر عقیل حسینیان (که درحالحاضر به تهران مهاجرت کرده و در گروه نیست) و جواد زرینیا (که همچنان از اعضای ثابت استودیوست) هم به آنها اضافه شدند. چپچین برآمده از دو اتفاق است؛ نخست پیشرفتهای فرهنگی و اقتصادی در مشهد در دههی هشتاد که باعث شد بسیاری از طراحان خراسانی بهجای مهاجرت به پایتخت، در مشهد بمانند و فعالیتهایشان را بهدور از فضای متمرکز تهران با خیالی آسودهتر و کمهیاهوتر ادامه دهند. دوم اینکه این دو و همکاران بعدیشان جواد زرینیا و عقیل حسینیان در چپچین، متعلق به نسلی در جهان هستند که دیگر تکنامهای بزرگ و اسطورهمانند در میانشان دیده نمیشود. اگر روزی طراحی گرافیک، بیواسطه، نامهایی بزرگ را در ذهنها یادآور میشد، امروز دیگر از آن غولهای پرآوازه خبری نیست و جای آنها را کارهای گروهی، استودیوهای جوان و رشدیافته در دورهی تکنولوژی جدید و فضاهای چندرسانهای پُر کرده است.
نقطهی قوت چپچین هم در همین بهروز بودن است. این گروه درکِ دُرستی از وضعیت امروز دیزاین دارد. آنها بهدرستی دریافتهاند که جمعی، هرچند کوچک، با تواناییهای متنوع، میتواند آثاری با توان و تاثیرگذاری زیاد تولید کند. این نکتهی کلیدی در دیزاین معاصر است. بههمیندلیل نام چپچین، بیش از نام هر یک از اعضای آن بهتنهایی مطرح است. بارها شنیدهام که دیگران «چپچینی بودن» را بهعنوان ویژگی و خصلت برشمردهاند؛ موفقیتی که ناشی از همین تفکر گروهیِ معاصر است.
چپچین برای پروژههایش وقت زیادی صرف میکند، چیدمانهای مفصلی دارد، ایدههای کاملی را پرورش میدهد، با کانسپت درخشانی شروع میکند و مراحل اجرایی را با حوصلهی زیاد و دقت فراوان بهانجام میرساند.
برای طراحی هویت بصری روز جهانی گرافیک در سال ۱۳۹۳، به سفارش انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، چپچین با نگاهی به فرایند تولید یک اثر گرافیک، در اطراف مشهد و در یک فضای باز، اسکلت فلزی بزرگی را بنا کرد و نوشتهی هفتهی طراحی گرافیک را بر دو وجه آن نصب کرد. فیلمی که از کل فرایند با سرعت بالا گرفته بودند، همراه با مونتاژ و موسیقی مناسب و هماهنگ، آغازگر برنامهی افتتاحیهی هفتهی گرافیک بود و عکاسی از جزئیات و سازه در شرایط مختلف نوری و آبوهوایی خوراک تصویری هویت بصری و طراحی گرافیک محیطی رویداد را مهیا کرد. چپچین که در مشهد فعالیت داشت و کمتر به چشم پایتختنشینان میآمد، توانست با آن مجموعه تواناییاش را در هدایت یک پروژهی چندوجهی نشان دهد.
نکتهی مهم و بسیار ارزشمند در مجموعه کارهای چپچین این است که هر کار، اتمسفر مناسب همان سفارش را دارد. چپچین برای هر سفارش، زمانی طولانی صرف بررسی و درک اتمسفر آن میکند؛ فرایندی که در دیزاین ما بسیار کم دیده میشود. آگاهی و اشراف به موضوعِ سفارش، این امکان را بهوجود میآورد که توانایی ارائههای گوناگون را داشته باشد. نتیجه آنکه چپچین در کارنامهی خود مجموعهای از کارهای متنوع و متفاوت، اما هماهنگ با موضوع و با امضای چپچین دارد؛ آثاری با رویکرد چندرشتهای. در کارهایی که چپچین برای سازمان نظام مهندسی ساختمان خراسان رضوی ساخته است، این تنوع و گوناگونیِ نگاه کاملاً مشهود است؛ آثاری کاربردی، هنرمندانه و مناسب موضوع.
پروژهی نمایشگاه گروهی نقاشی «کوکا مشدی» نمونهی دیگری است از ساعتها تلاش در پیشتولید و تولید. جایی که نگاهی به پاپ آرت و اندی وارهول دارند، بدنهایشان را رنگ میکنند و غیره.
نمایشگاه رودی باور در موزهی هنرهای معاصر تهران نمونهی دیگری است از مهندسی دقیق و حساب شده برای ساخت سازهای قابل حمل که تبدیل به آلاچیق ترکمن (یورت) میشود.
اما از نظر من، ویژگی منحصربهفرد چپچین که محور اصلی تولیدات آنهاست، تجربهگرایی این استودیوست؛ اینکه با هر موضوع چنان برخورد میکنند که گویی نخستین کار آنهاست، اما با پشتوانهی همهی کارهای قبلی. تازگی و طراوتی که چپچین را از دیگران جدا میکند و آنها را به دام تکرار نمیاندازد، ناشی از همین برخورد است. چپچین قادر است مانند کودکی از هر اتفاق، هرچند تکراری، مشعوف شود؛ گویی برای اولین بار است که با آن برخورد میکند. این شعف، اجازهی بازیگوشیهای حساب شده و قرار گرفتن در فضا و اتمسفر سفارش را به چپچین میدهد؛ اگر نگاهی به دابسمش والس نوروزی، CUTOFF، تیزر تبلیغاتی صرافی اکسپرس یا سیرکوگرافیک بیندازید، این بازیگوشی هوشمندانه را خواهید دید.
باید امیدوار بود که چپچین بتواند عطش تجربه را تا سالها حفظ کند و آنگونه که خودشان میگویند، آثاری خلق کنند که «عوام ببینند، خواص بپسندند».