
خلاصه کتاب «شدن»
نوشته: میشل اوباما
کتاب جدید میشل اوباما که اواخر سال ۲۰۱۸ میلادی منتشر شد، با استقبال زیادی مواجه شده و حتی چند نسخهای از آن به همین زودی به کتابفروشیهای تهران هم راه باز کرده است. این کتاب از هفته اول چاپ تا زمان ارسال این متن در وبسایت هرهفته جزو لیست پرفروشترین عناوین ناداستان نیویورکتایمز بوده است. میشل اوباما در موخره کتاب تاکیده کرده که هدفش ازنوشتن این کتاب تنها بیان سرگذشتش بوده و قصد نامزدی برای دوره بعدی ریاستجمهوری ندارد.
عنوان کتاب Becoming است، به معنای شدن، اما همانطور که نویسنده در مقدمه کتاب هم (که ترجمه آن را در ادامه این پست آوردهام) اشاره کرده، هدفش از انتخاب این عنوان برای کتاب این است که نشان دهد همه ما در مقام انسانی در حال رشد فقط یک بار دکتر، معلم، مهندس، کارمند یا صاحب هر عنوان شغلی دیگر نمیشویم، بلکه در تمام دوران زندگی خود در مسیر رشدی هستیم و بارها و بارها به نقشهای مختلف درمیآییم. و به همین دلیل پیشنهاد من برای عنوان کتاب «پیش رفتن» است، اما چون ترجمه فارسی آن با عنوان «شدن» چاپ شده است، متن را با همین عنوان پیش میبرم. کتاب در سه بخش تنظیم شده است:
ما شدن (becoming us)
بیشتر شدن (becoming more)
- من شدن
بخش اول کتاب در هشت فصل تنظیم شده و دوران کودکی تا دانشگاه میشل اوباما را روایت کرده است. میشل اوباما در محلهای فقیرنشین در شیکاگو در خانوادهای کارگر متولد شده است. میشل روابط خانوادگی خانوادهاش را گرم توصیف میکند و تاثیر آن را در تمام دوران زندگیاش احساس میکند. معتقد است حمایت والدینش برای او اطمینانی را به ارمغان آورده که بسیاری از همنژادانش از آن محروماند و باعث شده هربار در مواجهه با چالشهای زندگی بتواند روی پای خودش بایستد.
رفتن به دبیرستانی خوب باعث میشود نگاهش به دنیا وسیعتر شود و فکر دانشگاههای آیویلیگ را در سر بپروراند، گرچه برای تحصیل در این دبیرستان، چند سال مجبور شده هرروز یک ساعت صبح و یک ساعت بعدازظهر در مسیر رفتوبرگشت باشد. راهنمای تحصیلی مدرسه به او میگوید «به تو نمیآید آدمِ پرینستون باشی» و او در دلش میگوید «نشانت میدهم»، گرچه وقتی نامه قبولی را میگیرد، به مشاور نشانش نمیدهد.
- ما شدن
این بخش در ده فصل آشنایی، ازدواج و سالهای اولیه زندگی میشل و باراک اوباما را تصویر کرده است. میشل اوباما پس از فارغالتحصیلی از رشته حقوق دانشگاه پرینستون و بعد هم هاروارد در معتبرترین شرکت حقوقی شیکاگو با درآمدی بالا استخدام میشود و زندگیای بسیار فراتر از تصورات پدرومادرش را تجربه میکند. باراک اوباما به عنوان کارآموز تحت نظارت میشل وارد شرکت میشود و آشنایی کاری این دو پس از مدتی به عشق و دوستی میانجامد. میشل باراک را فردی مصمم مییابد که همیشه میداند میخواهد چه کار کند. با اینکه دو سال از میشل بزرگتر است، چند سالی را به تجربه کاری گذرانده و بعد وارد دانشکده حقوق شده است و همه استادانش او را به عنوان دانشجویی ممتاز و برگزیده میشناسند. او در ارتباطات فردیاش هم بسیار موفق است و به راحتی با همه همکاران ارتباط برقرار میکند. باراک و میشل کمی بعد از فارغالتحصیلی باراک با هم ازدواج میکنند.
سراسر این بخش روایت مخالفتهای هرباره میشل اوباما با پستهای سیاسی شوهرش است. او که به الهام از زندگی خانوادگیای که در کودکی تجربه کرده، به دنبال زندگی آرام خانوادگی است، به سختی میتواند بلندپروازیهای شوهرش را درک کند. همچنان که او برای شورای شهر شیکاگو و بعدتر نمایندگی مجلس سنا و بعد هم ریاستجمهوری شبانهروز کار میکند و چهار روز در هفته در شهر دیگری در هتل میگذراند، میشل دوران بارداری و بزرگ کردن دخترهایشان را میگذراند و در عین حال در کارش هم پویا و موفق است. شبهایی هست که با پیام «توی راهم» شوهرش شامنخورده بیدار میماند یا دخترها را بیدار نگه میدارد تا او برسد و بعد میفهمد او به جلسهای دیگر رفته یا سر راه سری هم به باشگاه ورزشیاش زده است. همه اینها باعث ایجاد اختلافاتی بین این دو میشود و تنها به کمک مشاور خانواده میتوانند از این مرحله عبور کنند.
در دو فصل پایانی این بخش، روایت کمپین ۲۱ ماهه اوباماها در سرتاسر ایالات متحده آمده است. بازی سیاست همه جای دنیا پیچیدگیهای خودش را دارد و میشل و باراک اوباما به عنوان دو فرد سیاهپوست حتی بیشتر از سفیدپوستان عرصه سیاست باید مراقب هر کلمه که از دهانشان درمیآید، باشند.
- بیشتر شدن
این بخش با روز پیروزی در انتخاب شروع میشود. جشن روز سوگند ریاست جمهوری باراک اوباما را مفصلا شرح میدهد و آیین نقل مکان به کاخ سفید را شرح میدهد. میشل اوباما با تمام همسران در قید حیات رییسجمهورهای قبلی تماس میگیرد و به همه ادای احترام میکند. هیلاری کلینتون علیرغم اختلافنظرها با اوباما و رقابت در کاندیداتوری با میشل تماس میگیرد تا مدرسه دخترش را برای مدرسه دخترهای اوباما پیشنهاد کند.
جزییات جالبی از آداب زندگی در کاخ سفید در اینجا روایت شده است. میشل اوباما که پیش از این در شهری دور از همسرش زندگی میکرد، حالا با اینکه کارهای همسرش چندبرابر شده، دستکم میتواند هر شب نیم ساعتی برای شام او را ببیند. مادر میشل هم با آنها به کاخ سفید میآید و در نگهداری بچهها و رساندن هرروزهشان به مدرسه کمک میکند. با اینکه کوچکترین حرکت خانواده مستلزم مقدمات امنیتی است، آنها سعی میکنند تا دخترانشان زندگی عادی نوجوانان را تجربه کنند و هر از گاهی به گردش علمی یا تولدی دوستانه بروند یا دوستی را به خانه دعوت کنند.
جزییات کتاب برای هرکسی که علاقهای به دیدن احتمالات گوناگون سیر زندگی بر روی کره خاکی دارد، جالب است. شاید نتوان آن را با عبارت «پشت صحنه سیاست» توصیف کرد، اما بیتردید تصویری از سبکی زندگی است که کمتر از آن دیده یا شنیدهایم. مسلما این کتاب زیرمجموعه سبک ناداستان است، گرچه شاید بهترین نمونه ادبی آن نباشد. آنچه در ناداستان ادبی (یا خلاق) ارزشمند است، صداقت عریان نویسنده و دیدنش به عنوان انسانی آسیبپذیر است که نفس این مساله با سیاست در تناقض است و بالطبع در این کتاب برآورده نشده است.